ارائه مقاله در همایش
نشست چهارم :امکان استفاده از رویکرد استانداردهای محتوایی در فرهنگسازی اقتصادی برای ایجاد گفتمان مشترک بین عوامل کارشناسی و اجرایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
دکتر مهدی طغیانی
در چهارمین جلسه از سلسله نشستهای تخصصی طراحی نقشه راه در تدوین الگوی
اسلامی-ایرانی پیشرفت ضمن اشاره به مضرات فقدان گفتمان مشترک بین عوامل
کارشناسی و اجرایی یک الگو اظهار داشت: متأسفانه در اغلب طرح ها و ایده های
نوی که در کشور مطرح می شود و شاید بر خلاف جریان غالب نظری در دنیا باشد،
همیشه با این مشکل مواجه بوده ایم که، آن کسانی که قرار بوده آن ایده را،
بسط دهند و در موردش تبیین کنند و آن را کاربردی نمایند، خودشان نسبت به
اصلِ آن ایده و نسبت به مبانی وغایات آن، توجیه نبودند، و متأسفانه گاهی آن
طرح به چیزی تبدیل شده که اصلاً مراد صاحبنظران اصلی آن نبوده است.
وی به این آسیب شناسی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت و افزود: در
بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، دوباره همین مشکل جدی است، یعنی هر چه از
لایه اصلی و لایهی طرح ایده فاصله می گیریم و به سیاستگذاری و برنامه
ریزی و وارد حوزه اجرا می شویم، اگر چاره اندیشی نکنیم ممکن است به همان
آفت ها دچار شویم. و در حوزه ی اجرایی چیزی نتیجه شود که حتی در لایه
سیاستگذاری، طراحی و برنامه ریزی منظور نظر ما نبوده است. سؤال اصلی این
است که چه روشی هست که الگوی اسلامی ایرانی را از این آفت دور کنیم.
طغیانی در مورد هدف الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و عوامل مؤثر در آن گفت:
تصور من از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت این است که قرار است برای ما یک
نقشه و الگویی باشد که ما را از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوبی که تصویر
می کنیم حرکت دهد. برای اینکه در طول این مسیر حرکت کنیم به نظر می رسد 5
عامل مؤثر است:
1- انسانهایی که در این فضا قرار دارند( مجریان ـ سیاستگذاران ـ مخاطبین) که باید از لحاظ فکری و فرهنگی نسبت به اصل مسیر پیشرفت توجیه شوند.
2- علم و تخصص
3- ایجاد زیر ساختهای اقتصادی
4- مدیریت و نظام اقتصادی و شرایط نهادی
5- امنیت و ثبات
وی ضمن بیان اینکه
در میان عوامل پیشرفت، نقش انسان به عنوان یک عامل محوری مطرح است، اظهار
داشت: در مقوله پیشرفت، خودِ عامل انسانی می تواند خیلی از راه را با حداقل
ها طی کند. و در واقع تحول و پیشرفت جامعه در گرو تحول عامل انسان است.
چون انسان قدرت مدیریت نظام را دارد. توانایی وتخصص دارد. لذا کشورهای
مختلف در تربیت نیروی انسانی در سطوح مختلف، خیلی سرمایه گذاری می کنند. و
اینکه نیروی انسانی باید نسبت به اصل مسیر توجیه باشد اینقدر مهم است که
گاهی نیروی انسانی که کارآمدی و شایستگی دارد به خاطر اینکه با آن مبانی
توجیه نیست، حتی کنار گذاشته می شود.
این استاد دانشگاه
امام صادق(ع) ضمن تأکید نسبت به ضرورت ایجاد گفتمان مشترک بین عوامل
کارشناسی و اجرایی ابراز داشت: اولین دغدغه و نگرانی در مورد عملی شدن طرح،
ایده ها و نظریات جدید این است که چگونه این نظریات را وارد عرصه برنامه
ریزی و سیاستگذاری کنیم بدون اینکه منحرف شود و از خلوص اولیه اش چیزی
کاسته شود و ثانیاً آن را در اجرا هم درست اجرا کنیم. چون نظام فکری افراد و
ذهنیت های آنها در حوزه سیاستگذاری و برنامه ریزی ها مؤثر است لذا لازم
است که یک درک مشترک و تلقی همسویی ایجاد کنیم. لذا باید بین عوامل اجرایی و
کارشناسی، برنامه مدونی در زمینه فرهنگ سازی و ایجاد گفتمان مشترک صورت
گیرد.
وی در مورد شکل گیری و تولیدات نظام فکری جامعه تصریح نمود: منظور از نظام
فکری، چیزی است که به خروجی های ما جهت می دهد. یعنی هر سیاستگذاری که می
کنیم متناسب با نظام فکری است که ورودی ها را پردازش می کند. به عبارت دیگر
اگر دو نفر دو نوع نظام فکری داشته باشند، قطعاً خروجی های متفاوتی خواهند
داشت و این خروجی ها متناسب با حجم ورودی ها شکل می گیرد.
طغیانی در ادامه به ساختار های فعلی نظام آموزشی کارکنان دولت اشاره کرد و
گفت: در کشور ما دولت برای این آموزش، برنامه هایی می گذارد. معمولاً
سازمان مدیریت و برنامه ریزی دوره های مختلفی را می گذارد. دوره هایی که
برای کارکنان دولت پیش بینی شده عبارتند از:
1- دوره های نوآموزی با هدف ارائه دانش، مهارت و ایجاد بینش جدید
2- دوره های باز آموزی با هدف رفع کاستیهای دانشی، مهارتی و نگرشی کارکنان
3- دوره های آماده سازی برای مسئولیتها. این دوره ها نیز معمولاً در 4 گروه انجام می شود. 1- دوره های آموزش توجیهی 2- دوره های شغلی 3- دوره های عمومی
4- دوره های
آموزشی بهبود مدیریت. دوره های شغلی و همچنین دوره های آموزشی بهبود
مدیریت، خیلی منظور ما را برآورده نمی کند، اما در دوره های توجیهی و
عمومی، اهدافی بیان شده که با چیزی که مد نظر ماست مقداری نزدیکی دارد.
مثلاً در دوره توجیهی، به هدف آگاهی های عمومی در زمینه نظام جمهوری
اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی، و آشنایی با برنامه های توسعه و اصول و
سیاستهای حاکم بر آن اشاره شده است و دوره های عمومی هم به هدف آگاهی دادن
به کارکنان در زمینه های فرهنگ اسلامی به منظور رشد فضایل اخلاقی فرهنگ
سازمانی و بهبود روابط انسانی در نظام اداری کشور برگزار می گردد. یک نمونه
از دوره های فرهنگی که در بحث دوره های عمومی مطرح است و اخیراً اجرا می
شود بحث دوره های فرهنگی طرح سلمان برای مدیران است که چند موضوع برای آن
پیش بینی شده است.
وی ضمن پیشنهاد روش استاندارد سازی محتوایی جهت رفع آفتهای موجود در پیاده
سازی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خاطر نشان کرد: استاندارد سازی محتوایی،
یعنی حداقلهای کیفی تعریف کردن برای هر سطح مجریان یا کارشناسان یا
صاحبنظرانی که قرار است در این الگو قدری اثر گذار باشند. یعنی اگر می
خواهیم کسی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را مثلاً در بخش انرژی توسعه دهد،
چه حداقل های کیفی محتوایی را باید بداند؟ از مبادی، غایات، از عدالت،
پیشرفت از نگاه امام، از نگاه رهبری چقدر باید بداند، برای اینها باید
هدفگذاری و برنامه ریزی باشد. بعد از تعریف استانداردها در مورد اهداف
شناختی، گرایشی و رفتاری نوبت به ترویج این الگو با برنامه های مختلف از
جمله کلاس ، کتاب، رسانه و .... می شود. و شاخص های ارزیابی کیفی نیز برای
بررسی اینکه آیا فرد مورد نظر، حداقل های کیفی را دارد یا خیر، نیز در نظر
گرفته می شود.
طغیانی در مورد پیشینه استاندارد سازی محتوایی ابراز داشت: این الگوی
استاندارد سازی محتوایی، که ابزاری برای فرهنگ سازی است، اولین بار درسال
1983 در آمریکا، در قالب یک گزارشی با عنوان ملتی در خطر پیشنهاد شده است و
در آن به تعریف استانداردهایی برای محتوای تعلیم و تربیت توجه شده است و
ایده ای که به نظر آنها رسیده است: تعریف حداقل های کیفی لازم برای کسب
دانش ها و مهارتهای مورد نیاز مؤثر در ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه و
تسریع در رشد و پیشرفت آن است.
وی در مورد ساختار استانداردها و نحوه به کارگیری آن در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت گفت: معمولاً استانداردها دو بخش اساسی دارند:
1- یک بخش که شامل مجموعه اهداف شناختی، گرایشی، رفتاری است. و به عبارت دیگر یک مجموعه ای از باید بداندها و باید بتواندها است.
2- و مجموعه ای از معیار ها، که به نوعی ریز شده ای از اهداف است و کمک می کند تا مخاطب را به اهدافی که داریم برسانیم.
البته این معیارها باهم، معنادار هستند. و برای اینکه معیارها برای سطوح مختلف طراحی شوند باید نکات زیر مورد توجه قرار گیرند: اولاً باید به مبانی نظری توجه کرد که چه چیزی از مبانی دینی را باید به سطح کارشناسی خود برای تدوین الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت منتتقل کنیم. در کنار آن، محتوای دانشی، نیازهای جامعه، جایگاه سازمان و .... کمک می کند تا استاندارد ها را خوب طراحی کنیم. همچنین این استانداردها باید نگاهی به هدف، نگاهی به وضعیت موجود و نگاهی به مسیر حرکت داشته باشند و به خصوص اقتضائات اجرا و ارزیابی هر مرحله از مسیر پیشرفت را داشته باشد.
دفتر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
http://eco.isu.ac.ir/Islamiciraninaprogress/session91/session04.aspx
<<<<
- ۹۱/۰۸/۲۸