تبیین اقتصاد مقاومتی
دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۶:۵۹ ق.ظ
آیا اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد تدافعی است؟
اقتصاد مقاومتی اعم از اقتصاد تدافعی است و ابعاد اقتصاد مقاومتی هم در منطق علمی اقتصاددانان و هم در منطق عقلی و عرفی ، به لحاظ بعد ایجابی فرا تر از اقتصاد تدافعی است. در بخش اول عرائضم گفتم که حتی کشورهایی مانند ترکیه، مالزی و آمریکا و کشورهایی اروپایی نیز به دنبال آن هستند که اقتصاد خود را مقاوم کنند. گزارشهایی با این عنوان که "چقدر این اقتصادها مقاوم هستند؟" در ادبیات علمی دنیا شناخته شده است. چه برسد به کشور ما که با توجه به ماهیت اش در دنیا نمی تواند به دور از برخورد، تهدید و تحریم باشد مگر آن که از آرمان و اصالت خود دست بردارد.
نکته دیگر این که است اساسا کسی که با علم اقتصاد آشنا باشد می داند اقتصاد در معرض نوسانات و شوکهای مختلف حقیقی و پولی است و ما اساسا اقتصاد بدون نوسان نداریم. یکی از مسائلی که تمامی اقتصاددانان قبول دارند این است که یک کشور باید در مقابل شوک ها، نوسانات و ادوار تجاری مختلف مقاوم و باثبات باشد تا بتواند ثبات بیشتری از خود نشان دهد. این مسئله در واقع یک شاخه وسیعی از دانش اقتصاد کلان است به نام تثبیت اقتصادی که مشخص می کند، چگونه اقتصادی با ثبات را بایستی ایجاد کرد؛ چه فناوری های و نهادهایی را بایستی بنیان کرد تا بتواند در مقابل شوک ها از خود مقاومت نشان داد.
اما اقتصاد ایران دچار یک سری تلاطم هایی هم است که غیر از تلاطم های مرسوم یک اقتصاد ساده است. ابعاد جنگ تاکتیکی و ایدئولوژیکی با استکبار اقتضاء می کند که اقتصاد کشور مقتدر و متکی به خود حرکت کند. این اندیشه از زمان اول انقلاب وجود داشته است یعنی همان خودکفایی که امام فرمودند. البته تلقی بعضی از کج اندیشان و بعضی از جریانات از خودکفایی، انزوا است. در صورتی که فرمایش امام اصلا انزوا و بستن مبادله تجاری و غیرتجاری با دنیای خارج نیست بلکه برقراری مبادله دوسویه است. مقام معظم رهبری نیز همیشه طرفدار مبادله است.
کشوری مثل ایران که هویتی انقلابی دارد، نمی تواند وابسته باشد و همچنین نمی تواند متاثر و منفعل قرار بگیرد. مبادله با دنیای خارج هیچ ارتباطی با انفعال ندارد. در نتیجه اقتصاد ایران باید در مقابل انواع جریانات بیرونی غیر هم سوی خودش مقاوم باشد.
من فکر می کنم افرادی که اقتصاد مقاومتی را اقتصاد ریاضتی تلقی می کنند، به ادبیات علمی دانش اقتصاد توجه نمی کنند و برخی دیگر بیشتر ملاحظات سیاسی و ذهنی خودشان را بر اقتصاد بار می کنند و بعضی دیگر نیز محیط پیرامونی خودشان را در چند دهه اخیر می بینند. لذا جنگ تبلیغاتی که دشمن پیرامون مسئله تحریم به راه انداخته است، را در کنار نوسانات داخلی قرار می دهند و این گونه تحلیل می کنندکه : ما در شرایط انفعالی و ریاضتی قرار گرفته ایم. در حالی که مسائل اقتصادی ایران این گونه نیست.
بطور مثال بخشی از تلاطم هایی که در اروپا وجود دارد با تلاطم هایی که در ایران است، از دو جنس مختلف هستند. بحران مالی غرب، ناشی از یک عدم موازنه ای بین بخش پولی و مالی با بخش حقیقی اقتصاد است که منجر به یک نوع شکاف بین بخش پولی و بخش اعتباری شده است. این اتفاق قاعدتا با یک سیاست ریاضتی متعادل می شود.
پس اقتصاد مقاومتی یک ادبیات مرسوم در دنیا است ولی نوع مقاومت با توجه به شرایط کشور تبیین می شود. لذا اقتصاد مقاومتی که رهبری مطرح کردند منحصر به ایران و بومی است.
بشر از لحاظ عقلی همیشه این سوال را مطرح کرده است که باید به مقاوم سازی سازه های فکری، فیزیکی و محیطی که می سازد بیندیشد. مقاوم کردن یک سازه ضرورت عقلی است. به این مفهوم می توان لفظ مقاوم-سازی اقتصاد را در غرب نظاره کرد. غربی ها هم دنبال این الفاظ بوده اند.
از طرفی در علوم انسانی الفاظ بار معنایی زمان و مکان خود را پیدا می کنند. یعنی بحث بومی شدن در الفاظ وجود دارد. برای مثال در بحث استراتژی توسعه صادرات در زمان های مختلف نظرات گوناگونی در اروپا و آمریکا مطرح شده است. در بسیاری از موارد نظرات مختلف اشتراک لفظی دارند. ولی از نظر سیاسی مختلف هستند. به طور کلی گاه الفاظ علوم انسانی کشور به کشور و زمان به زمان متفاوت می شوند
قطعا ایران با شرایط خاصی روبرو است که هیچ اقتصادی در دنیا با آن شرایط مواجه نیست. در ساختار اقتصاد ایران مباحثی مانند تورم، بهره وری، منابع، توسعه و پیشرفت دارای ویژگی منحصر به خود هستند. همچنین اقتصاد ایران یک بار مفهومی بومی مختص به خود را نیز پیدا می کند.
در واقع اقتصاد مقاومتی یک خواسته همگانی است که همه مکاتب درباره ی آن نظریه پردازی و حتی کلید واژه و شاخص خاص خود طراحی کرده اند. گفتمان مقام معظم رهبری پیرامون اقتصاد مقاومتی یک پروژه ای است که بار مفهومی و مختصات محتص به ایران را داراست.
در کنفرانس خارجی که شرکت کرده بودم، اساتید از من با تعجب سوال می کردند که شما در حال حاضر با بحث تحریم چگونه مقابله می کنید. تحریم بانک مرکزی و ابزارهای مقابله با این مسئله در هیچ مقاله علمی و کتابی ثبت نشده است و ما ادبیات مدونی در مورد بانک تحریم شده در کتب اقتصاد نداریم. بنابراین تجربه و اقداماتی که درایران در این زمینه در حال انجام است، قطعا منحصر به فرد و یک جنبش نرم افزاری بومی است. قطعا در سال های آتی وقتی این تجریه تبدیل به مستند و ادبیات علمی شود، برای تمامی کشورهای دنیا مرجع خواهد بود. بنابراین بخش هایی از اقتصاد مقاومتی منحصر به فرد است.
اقتصاد مقاومتی یک پدیده ای است که ضمن اینکه مشترکاتی با ادبیات و تجارب دنیا دارد ولی بارهای بومی و ارزشی خود را نیز دارا است که قدری وجه ایرانی آن را توضیح دادم. درمورد وجه اسلامی آن نیز باید بگویم که در پروژه اقتصاد مقامتی نباید فراموش کنیم که طبق آموزه های قرآن مجموع معارف اسلامی ما را به مقاوم ترین ها هدایت می کند. بنابراین پروژه اقتصاد مقاومتی کاملا با پروژه اقتصاد اسلامی هم سوئی و هم-خوانی دارد و قطعا تعالیم اسلامی، اعتقاد به رزاقیت خداوند، حوزه فقه، احکام اقتصادی و ... از مولفه های دیگر اسلامیت اقتصاد مقاومتی است. این ها تفاوت های الگوی اقتصاد مقاومتی ایران با اقتصاد مقاومتی متعارف در جهان است.
برخی معتقدند کشور با بحران اقتصادی مواجه است. نظر شما چیست؟
در ادبیات انگلیسی بحران یعنی مسئله ای که اگر به آن پرداخته نشود، وضع آن خراب خواهد شد و نقطه قابل بازگشت نیست. اما در ادبیات فارسی وقتی که از بحران صحبت می کنیم، یعنی مسئله ای که تمام شده است. نکته دوم اینکه در اقتصاد سرمایه داری چهار دسته بحران وجود دارد. یک دسته به ضعف های تئوریک و مبنایی اقتصاد سرمایه داری برمی گردد که از جمله می توان به بحران های ذاتی اقتصاد سرمایه داری در سال-های اخیر و بحران هایی که در اروپا اتفاق افتاده است، اشاره کرد. به گواه تاریخ در یک بازه زمانی به طور متوسط در هر دو سه ساله همیشه سرمایه داری دچار یک نوع بحران بوده است.
اما لزوما بحران به مفهوم فروپاشی نیست. بخشی از این بحران ها ناشی از مبانی و ضعف تئوریکی است؛ برخی به علت اشتباهات سیاست گذاری در نظام سرمایه داری است؛ بخشی از بحران ها ناشی از عوامل برون زا مانند شوک انرژی، جنگ ها و ... است؛ و دسته چهارم بحران ها در نظام سرمایه داری اساسا یک اشتراک لفظی است و بحران به مفهوم منفی آن نیست. شومپیتر درباره دسته چهارم بحران ها می گوید این قبیل بحران ها دوش آب سرد سرمایه داری است. به عبارت دیگر اقتصاد سرمایه داری در مسیر حرکت خود گاهی می ایستد و دوش آب سرد می گیرد تا بتواند حرکت خود را ادامه دهد. البته سرمایه داری که در این موقع نفس چاق می کند. به طور مثال گاهی یک خانواده که سالها پول های خود را جمع کرده است تا خانه کلنگی خود را بازسازی و تبدیل به ده طبقه نوساز کند، در بازده کوتاه مدت خانه اش خراب می شود ولی در واقعیت این گونه نیست.
وضعیتی که در ایران قابل مشاهده است و وضعیتی که در غرب وجود دارد، چندوجهی است. یعنی امکان دارد هر چهار نوع بحران را بتوان در اقتصاد اروپا رصد کرد. بخشی از اقتصاد اروپا ناشی از ضعف های تئوریک است مانند رابطه بین بخش پولی و اعتباری با بخش حقیقی اقتصاد که ادبیات مدرن علم اقتصاد هنوز به آن پاسخ نداده است: اینکه مکانیزم رابطه بخش حقیقی با بخش اعتبار باید چگونه باشد و چگونه می توان بین آنها تعادل برقرار کرد. تقریبا تمامی بزرگان علم اقتصاد در این زمینه صحبت کرده اند ولی هنوز به یک جمع بندی و اجماع نرسیده اند. همین ضعف باعث بحران مالی در آمریکا و اروپا می شود.
یک بخشی از این بحران ناشی از تصمیمات اشتباه سیاست گذاری است. مقالاتی که آقای کروگمن در مورد بحران اروپا نوشته است، گویای سیاست های اشتباه اروپا و آمریکا است.
بخشی نیز متاثر از عوامل برون زا است. اگر به اقتصاد آمریکا در صد سال گذشته نگاه کنیم، به روشنی می توان 140 مورد تحریم را که آمریکا در مورد دیگر کشورهای مختلف اعمال کرده است را بیابیم. حدود 10 مورد آن مربوط به ایران است. از این 140 مورد تحریم توسط آمریکا ،تحریم شونده ها متوسط حدود 5/2 درصد تولید ناخالص داخلی متضرر بوده اند که رقم چندان چشم گیری نیست. طبق محاسبات موسسات آمریکایی در صد سال گذشته به طور متوسط 5/1 تا 2 درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا به عنوان کشور تحریم کننده ضرر دیده است. یعنی هزینه تحریم برای خود آمریکا در بروز بحران موثر است. دلیل مخالفت برخی از کارشناسان آمریکایی مخالف تحریم مالی ایران این است که در بلند مدت این اقدام باعث از دست رفتن اعتبار دلار و نظام پولی دنیا می شود.
اگر ممکن است به برخی از این کارشناسان اشاره کنید
به طور مثال طیفی از کارشناسان اقتصادی در موسساتی همچون پیترسون که غالبا از اعضای هیت علمی دانشگاه های مطرح و کارشناسان قوی آمریکا هستند.این افراد معتقدند تحریم های ایران بی فایده است و به ضرر خود آمریکا است. چرا که در کوتاه مدت آمریکا سود می کند ولی در میان مدت و بلندمدت ضرر خواهد کرد.
و در نهایت بخشی از بحران ها به خاطر این است که اقتصاد غرب در حال تخریب سازنده خودش است. یعنی ما هم زمان باید چهار نوع بحران را رصد کنیم.
در مورد اقتصاد ایران نیز این چهار نوع بحران هم زمان وجود دارد؟
در حال حاضر بخشی از مشکلات اقتصادی به دلیل عوامل برون زا از جمله تحریم و تلاطم هایی است که به دلیل دشمنی با استکبار جهانی وجود دارد. این مسئله خودش را به صورت نوسان و بحران اقتصادی نشان می دهد.
بخشی به سوء تدبیرها و اشتباهات سیاست گذاری برمی گردد. بخشی به دلیل حکمرانی و پیروی از مبانی اشتباه تئوریکی غرب است. البته بخشی نیز به دلیل تخریب سازنده است که مردم آن را بحران می بینند ولی از نظر اقتصاددانان به نوعی بازسازی ساختارهای اقتصادی است. به طور مثال تبعات هدفمندی یارانه ها را در نظر بگیرید. ما شاهد هستیم که قیمت انرژی گران شد کارخانه هایی وجود دارند (مثل ایران یاسا) که با اصلاح ساختار خود مبتنی بر شرایط جدید رشد خوبی در بخش های مختلف از جمله بهره وری کردند. در بخش کشاورزی و پتروشیمی به وضوح مشخص است که تحریم ها و یارانه ها منجر به نوعی سازندگی ها و اصلاحات در جهت رشد اقتصاد کشور شد.
من هر چهار نوع بحران را می توانم در اقتصاد ایران و غرب مشاهده کنم. ولی این را نباید فراموش کنیم که مسئله های ما با غرب متفاوت است. مسئله آنها ریاضت اقتصادی را می طلبد. مسئله های ما هم البته صرفه جویی و ریاضت را می طلبد. اما به نظر من محدود کردن اقتصاد مقاومتی به ریاضت اقتصادی، آشنانبودن با اقتصاد ایران است.
و نکته آخر ...
نکته پایانی من اینکه گزارشاتی که دشمنان در مورد اقتصاد ایران ارائه می کنند حاکی از این است که ایران در سه دهه گذشته جهش های خوبی کرده است و در مقابل این جهش های مثبتی که ایران از خودش نشان می-دهد دشمن بار روانی به وجود می آورد. در عملیات روانی دشمن به هیچ وجه تغییرهای مثبت ایران را نمی-گوید و بیشتر به دروغ پردازی در مورد اقتصاد ایران می پردازد. ضعف ها را بزرگ نمایی می کند. شما ببینید ضعف اقتصاد ایران را مثلا چند برابر شدن قیمت پسته یا اتومبیل می دانند! در حالی که در تمامی دنیا گاه قیمت محصولاتی بعه دلایل فصلی و غیره ممکن است نوسان نشان دهد. یا مثلا کاهش قدرت خرید مردم در سال 91 را که البته باید از سوی دولت جدی گرفته شود، را ملاک قرار می دهند این در حالی است که قدرت خرید مردم با سه نزول مقطعی در سالهای 71 و 87 و 91، روندی افزایشی داشته است. تکانهای مقطعی را نمی توان دید ولی روندها را ندید.
بنابراین ملت ایران باید هوشیار باشند تا گرفتار این عملیات روانی دشمن نشوند. به طور مثال در یکی از گزارش های موسسه پیترسون که در مورد تحریم ها منتشر کرد، گفته شده است که تحریم ها علیه ایران در سی سال گذشته به گونه ای بوده است که ایران از 16، نمره 4 را اخذ کرده است. این به معنی این است که تحریم ها فقط 25 درصد تاثیر گذار بوده است. لذا تحریم ها موفق نبوده است. این در حالی است که در همین گزارش اشاره شده است اگر مردم ایران به لحاظ روانی اثرات تحریم ها را باور کنند، تحریم ها اثرگذار خواهد بود.
البته برخی از مردم در فشارند ولازم است دولت و مجلس بجای مباحث حاشیه ای دستمزد و درآمد واقعی مردم را هدفگذاری کرده و حفظ کند. ولی نباید این مطلب را هم نادیده گرفت که سبد مصرفی اغلب مردم طی سالهای گذشته کاهشی نداشته بلکه افزایش داشته است. مردم به مراسمات خود، میهمانی های خود، مصرف خود نگاهی بیاندازند تا ببینند که نسبت به گذشته چه تغییراتی داشته است. نکند خدای ناکرده عده ای مرغ بخورند ولی بقدری درباب مضیقه مرغ فکر کرده یا بحث کرده باشند که لذت مرغ را نفهمند!
- ۹۱/۱۲/۲۸