وجود اصل کمیابی سبب میشود همة انتخابهای ما با هزینه فرصت مواجه باشند. به عبارت دیگر چنانچه هیچ منبع یا کالایی دچار کمیابی نبود و بصورت همزمان میشد به تمام آنچه میخواهیم برسیم و یا هر انتخابی مستلزم از دست دادنی نبود!، هزینه فرصتی هم بوجود نمیآمد. هزینه فرصت، ارزش بهترین انتخاب جایگزین از دست رفته ماست.
مثلا چنانچه زمینی را به کشت گندم اختصاص دهیم، هزینه فرصت این انتخاب ارزش برنج یا پنبه یا سبزیجات و... است(البته بهترین اینها) که میتوانست در این زمین کشت گردد. برای فهم عمیقتر هزینه فرصت باید آنرا بصورت مقایسهای در نظر گرفت. برای مثال چنانچه دو کشاورز اقدام به کشت گندم در زمینهای خود کرده باشند ولی مرغوبیت زمین یکی از آنها بیش از دیگری بوده تا جایی که میتوانست در آن محصول گرانقیمتتری را بکارد در اینصورت هزینة فرصت او بیش از دیگری خواهد بود. بنابر این میتوان گفت هزینه فرصت بین افراد مختلف اگرچه ممکن است انتخاب های مشابهی بکنند برابر نیست.
مثال دیگر: همیشه در کلاسهای تحصیلات تکمیلی دانشجویانی وجود دارند که متاهلند و علیرغم مشکلات خانواده و احیانا شغلی خود به تحصیل نیز میپردازند، برای اینگونه افراد تحصیل و شرکت در کلاسهای درس با دیگرانی که چنین وضعیتی ندارند قطعا برابر نیست.
مثال دیگر: شهرداری یک شهر بزرگ مبلغ معینی مازاد بودجه دارد که میتواند آنرا یا برای اصلاح هندسی یک تقاطع پر ترافیک، یا احداث پل عابر پیاده در مکانی خطرناک از یک بزرگراه و یا تعمیر و تغییر تزئینات ساختمان مرکزی شهرداری هزینه کند. انتخاب هر یک از گزینههای فوق به منزلة از دست رفتن دیگران است و هزینه فرصت این انتخاب بهترین انتخاب از دست رفته، لذا اگر شهردار گزینه سوم را انتخاب کند هزینهای معادل کل وقت و عمر و سوخت و... تلف شده از اهالی شهر در تقاطع اول و تلفات انسانی عبور از عرض بزرگراه و... در گزینه دوم میباشد. اینجاست که هزینه فرصت ضرورت انجام یک انتخاب آگاهانه را بیش از پیش گوشزد میکند.
مفهوم هزینه فرصت از کودکی در قالب مثالهایی ساده به کودکان آموزش داده میشود تا انتخابهای آگاهانهای انجام دهند.